حسين ، کشته ديروز و رهبر روز است
قيام اوست ، که پيوسته نهضت آموز است
تمام زندگي او ، عقيده بود و جهاد
اگر چه مدت جنگ حسين ، يک روز است
توان لشکر ايمان ، نمیرود از بين
ز فيض ياری حق ، چونکه قدرت اندوز است
حسين و ، ذلت تکريم ظالمان هيهات
که آفتاب عدالت ، ازو دل افروز است
به نزد او که شهادت ، بجز سعادت نيست
رداي مرگ ، برايش ، قبای زر دوز است
رهين همت والای سيد الشهداء است
هر آنکه از غم اسلام ، در تب و سوز است
هماره تازه بود ياد بود عاشورا
که روز حق و عدالت ، هميشه نوروز است
حرارتی که ز عشق حسين در دلهاست
برای ظالم هر عصر ، خانمان سوز است
( حسان ) ، حسين ، به ظاهر ، اگر چه شد مغلوب
شکست اوست ، که در هر زمانه پيروز است
شاعر: حبیب الله چایچیان(حسان)
نظرات شما عزیزان: